جواد زهتاب

آشنا شدن با انجمن ادبی شعر دانشجویی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد باعث شکوفایی استعداد شعری او شد و به شعر گفتن که آرزوی دوران کودکیش بود پرداخت. زهتاب در دو زمینه شعر جدی و طنز طبع آزمایی کرده و در هر دو موفق بوده است. وی بیشتر در قالب غزل شعر سروده و معتقد است که قالب غزل، ابداً دست و پاگیر نیست و اگر غزل سرا قدرتمند باشد، حتماً می تواند تمام حرف هایش را در این قالب بزند و چیزی را ناگفته نگذارد.

رتبه ها:
برگزیده شدن در جشنواره سراسری شب های شهریور، شعر جوان حوزه هنری کنگره شعر دفاع مقدس
برگزیده شدن در دوره های اول و سوم شعر طنز مکتوب و نامزد قلم زرین در سال 1386
شعر خوانی در حضور حضرت آیت ا...خامنه ای در رمضان 1386

نمونه اشعار

غزل

از عاشقی نشانه بیاور برای من

من عاشقم، بهانه بیاور  برای من

من قانعم، کبوتر پرواز نیستم

یک دام، آب و دانه بیاور برای من

یک زنجره شبانه برایت می‌آورم

یک حنجره ترانه بیاور برای من

یک ذره مهربان شو و با مهربانی‌ات

خورشید را به خانه بیاور برای من

از های و هوی صلح بزرگان دلم گرفت

یک قهر کودکانه بیاور برای من

...................تا نسیم از گذر پیرهنت می آید
عطر تو زودتر از آمدنت می آید
تار یحیی مگر افتاد به چنگ شهناز؟
این چه شوری ست که از درزدنت می آید؟
منتی باشد اگر ، برسر باغ است و بهار
اینکه پیراهنی از گل به تنت می آید
بوسه ای بر لب اگر بوی شکفتن دارد
شرمش از غنچه تنگ دهنت می آید
شیوه تازه ای از ناز بنا کردی و باز
بوی اشعار کهن از سخنت می آید
می رود صبر وقرارم پی استقبالش
که دل از زلف شکن در شکنت می آید
قصه شیرین تر از اینهاست که بی شک این بار
خسروی کردن از کوهکنت می آید
......................ایام اگر شبیه همیشه به کام نیست
دل بد مکن! که هیچ شبی مستدام نیست
گیرم یکی-دو جرعه به بدمستی ات گذشت
این دور هم به کام تو! اما مدام نیست
عشق است هرچه می رسد از دوستان، ولی
همواره عشق نیز علیه السلام نیست
یاران نیمه کاره ، رفیقان نیمه راه
حتی کسی به دشمنی اش هم تمام نیست
گفتی که دوستی... چه بگویم زیادتر؟
آنقدر اندک است که در یک کلام: نیست!

آثار

هر آینه آه

مجموعه شعر

سال انتشار: 1386

تعداد صفحات:68 صفحه، رقعی

ناشر: سازمان رفاهی و تفریحی شهرداری اصفهان

گوشه ای در اصفهان

پدیدآورنده: جواد زهتاب

سال انتشار: 1392

تعداد صفحات: 56 صفحه، رقعی

ناشر: فصل پنجم

مهم ترین ویژگی این کتاب سادگی بیش از حد آن است. ویژگی ای که باعث شده این مجموعه شعر به اثری دوست داشتنی تبدیل شود. اشعار این مجموعه به قدری روان و به دور از پیچیدگی هستند که حتی اگر به شعر علاقه مند نباشید، به راحتی با این اثر ارتباط برقرار خواهید کرد. شاعر به مخاطبش این فرصت را داده است تا بدون این که ذهنش را درگیر آرایه های پیچیده کند، از خط به خط شعر لذت ببرد. سادگی کار جواد زهتاب، فقط در مفهوم شعرها است چرا که او برای سرودن شعرش کاملا جدی است و به خودش سخت می گیرد. استفاده مناسب از ابیات آغازین و پایانی در اشعار او، نشانگر همین جدیت شاعر می باشد. او به خوبی می داند که آغاز و خاتمه مناسب چه نقش مهمی در زیبایی یک اثر دارد. زهتاب شعرها را به گونه ای در کنار هم قرار داده که انگار شعر بعدی تکمیل کننده شعر قبلی است و تناسب معنایی در تک تک ابیات به چشم می خورد. به طور کلی اشعار این مجموعه از نظر ساختار و فرم، مشخص و منسجم هستند و وجود تنوع زبانی و فضایی، این مجموعه را به اثری متفاوت و بدیع تبدیل کرده است. "گوشه ای در اصفهان" با هر سلیقه ای که باشید، شما را راضی خواهد کرد. پس پیشنهاد می کنیم مطالعه آن را از دست ندهید.

برشی از متن کتاب

 نه گل سنگ مزارم نه گل شادی عیدم نه بر آیینه غبارم نه به خورشید رسیدم نه به سرسختی کوهم نه به پوشالی کاهم نه به بد عهدی بادم نه به لرزانی بیدم نه زبانی به ستایش نه نگاهی به نصیحت که دل از شاه گرفتم که دل از شیخ بریدم نه شدم رومی رومی نه شدم زنگی زنگی هرچه در آینه باشم نه سیاهم نه سپیدم نه سزاوار جهنم نه خریدار بهشتم برزخی بود سرشتم نه منزه نه پلیدم نه سقوطم نه صعودم نه فرازم نه فرودم من همینم که سرودم نه مرادم نه مریدم * چه بی قیل و قال و هیاهو چه تنها من این سو چه بی کس تو آن سو چه تنها جهان همچنان می زند دور باطل چه با من چه با تو چه با او چه تنها غریبانه باری، بهاری می آید چه بی چلچله، بی پرستو، چه تنها به امید نوروز شاید، می آید از آن دورها عطر شب بو چه تنها پس از کوچ تو من ولی هیچ و پوچم شگفتا که ماندم در این کوچه تنها * این داغ تازه ای است بر آن کهنه داغ ها بالا بلند! رفتی از این کوچه باغ ها سینه به سینه داغ نهادیم روی داغ کوچه به کوچه پر شد از این اتفاق‌ ها وقتی نگاه می کنم از جای جای شهر داغ تو روشن است به جای چراغ ها پایان قصه ها همه تلخ است، باز هم گم می‌ کنند خانه خود را کلاغ ها وقتی بهار می رسد از راه، آه! آه! جایت چه خالی است در این کوچه باغ ها آه ای چنار پیر در این فصل از مهریر گل از گلش شکفت ولی در اجاق ها! * یوسف به کلافی سر بازار تو باشد بیچاره دل من که خریدار تو باشد امید تویی عید تویی فصل شکفتن بوی خوش پیراهن گلدار تو باشد این راه چه راه است که پشت سرت آه است؟ باشد که خداوند نگهدار تو باشد زیبایی این ماه چه دیوانه کننده ست بیچاره پلنگی که گرفتار تو باشد نارنج چه کاریست که دست همه دادند؟ ای عشق گمان می‌ کنم این کار تو باشد.

مخالف خوانی

 پدیدآورنده: جواد زهتاب

 تعداد صفحه: 86 ، رقعی

 سال انتشار: 1397

 ناشر: نشر چشمه

 کتاب دربردارندۀ سی و هفت غزل با درون مایه ای عاشقانه و اجتماعی است.