به نقل ازراویان ماربین جلد دوم،
اشاره: روایت رنج ها و بدبخت یهای قحطی1 سراسری دوران جنگ جهانی اول در سده سال ها برای نسل های بعدی توسط پیشینیان بیان میشده است. مجموعه حوادث و اتفاقات در منطقه به طور کامل و جامع مکتوب نیست و هر کس گوشه ای از آنرا که از پدر و یا پدر بزرگ خود شنیده است به خاطر دارد.این نقل قولها بیانگر روزهای تلخ در تاریخ سده میباشد. به منظور ثبت این وقایع. نقل قولهای پراکنده شنیده شده به صورت گفتگو تدوین شده است.
راوی: محمد نعمتی
متولد: 1335
تاریخ گفتگو:22 آذر 1397
مردم سده با چندین قحطی در دورانهای گذشته از جمله در زمان جنگ جهانی اول روبرو بودهاند ظاهرا در خانواده شما خاطراتی از قحطی برایتان تعریف کرده اند.
بله پدرم از قول پدرش برایم مطالبی را بارها در این خصوص ذکر میکرد که بسیار غم انگیز بود.
پدر بزرگ و پدر شما ساکن کدام محله بودند؟
ساکن محله بسته گاردر بوده اند.
گفتید آن خاطرات بسیار غمانگیز بود مگر چه تعریفی میکردند؟
مثلا میگفت در دوران قحطی یک جوان که دو سه ریالی پول داشته را میکشند و پولش را بر میدارند و جنازه اش را روی الاغش می اندازند و الاغ با جنازه به خانه میرود.2
یعنی تا این حد کار سخت شده بود که دست به جنایت هم میزدند ؟
بله پدر بزرگم نقل کرده بود که خودم شاهد بودم که برای مقداری گندم فردی حاضر شد کلید باغهایش را که 5 عدد بود تحویل بدهد تا گندم بگیرد.ولی فردی که گندم داشت حاضر به انجام معامله نشد.
بنابراین مشکل اصلی نبودن گندم و نان و گرسنگی بوده است؟
همینطور بوده است و گرسنگی جان مردم را میگرفته و اجساد در کوی و برزن رها میشده اند پدر بزرگم گله دار و ساکن کوی بسته محله گاردر بوده است و به خاطر شغلش تفنگ داشته است. او نقل کرده که توی دالان نشسته بودیم که یک سگ آمد و در دهانش یک دست انسان داشت که از مرده هایی که تو کوچه ها رها شده بودند کنده بود، از بس ناراحت شدم تفنگ را برداشتم و با تیر سگ را زدم.
مردم چیز دیگری نمیتوانسته اند بخورند؟
هرچه در دسترسشان بوده میخورده اند پدر از قول پدرش نقل میکرد که برخی از کشاورزان چند سال قبل از قحطی ارزن کاشته بودند و چون برایش مشتری پیدا نکرده بودند با آنها دیوارها و سقف هایشان را کاهگل داده بودند. موقع قحطی مردم همان کاه گل ها را که حاوی ارزن بوده تراشیده و ارزن هایش را میخوردند.
...........................
راوی: محمدعلی شریفیان
ولادت: 1326
تاریخ مصاحبه: خرداد 1398
آنچه از دوران قحطی جنگ اول جهانی نقل میکنید از چه کسی شنده اید؟
به دلیل نسبتی که با یکی از فرزندان ابوالحسن خان مجیر2 داشتم خاطراتی از پسر ابوالحسن مجیر در خصوص دوران قحطی شنیدم که بازگو میکنم.
با پسر ابوالحسن مجیر چه نسبتی داشتید؟
پسر ابوالحسن مجیر با دختر عمه من ازدواج کرده بود و من با او رفت و آمد داشتم. کشاورز بود و اهل کار، دو سه تا باغ نزدیک همین خانه مجیر را اداره میکرد. یکی از هفت پسر مجیر بود و حاج محمد نام داشت. گاهی با او به باغاتش میرفتم حین کار از ماجراهای قحطی تعریف هایی میکرد.
چه تعریف هایی به خاطر دارید؟
بله میگفت پدرم زمان قحطی تعدادی تاپوی گندم در خانه داشت که پر از گندم و حبوبات بود. او شب ها تعدادی کیسه کوچک را گندم میکرد و به من و برادرانم میداد تا به دست کسانی که نشانی میداد برسانیم.
چرا شب؟
منهم همین سوال را داشتم. پسر مجیر میگفت پدرم معتقد بود به دلیل ناامنی و گرسنگی اگر روز ما را با گندم ببینند جانمان به خطر میافتد. حاج محمد میگفت شرایط طوری بود که حتی نان نمیشد پخت و مجبور بودیم شب و پنهانی نان پخت کنیم و گرنه گرسنه ها هجوم میآوردند و همه چیز را غارت میکردند.
ابوالحسن مجیر تا چه زمانی به گرسنگان گندم میرساند؟
اینطور که پسرش نقل میکرد کار گندم رسانی شبانه ادامه داشته تا اینکه کم کم گندم تاپوها ته میکشد پسر مجیر میگفت: خودم شاهد بودم که پدرم سر سجاده گریه و زاری میکرد و از خدا کمک میخواست و میگفت دیگر گندمی برایم نمانده است خدایا خودت رحم کن.
خاطره جالب دیگری از حاج محمد مجیر و دیده هایش از قحطی ندارید؟
چرا میگفت بعضی ها آنقدر نان گیرشان نیامده بود و علف خورده بودند که وقتی تکه ای نان میگرفتند با چنان ولعی میخوردند که حالشان بهم میخورد و حتی فوت میکردند. یکی دیگر از مشاهداتش مرده های رها شده در کوچه ها بود که هر وقت یکی از اعضای خانواده در اثر گرسنگی میمرد او را از خانه بیرون میگذاشتند و مجیر کسانی داشت که این مرده های رها شده در محل را کفن و دفن میکردند.3
..............................
برای کسب اطلاعات جامع در خصوص قحطی به مطلب (ای سال برنگردی، صدسال برنگردی) در صفحه 33 تا 40 کتاب راویان ماربین جلد یک مراجعه فرمایید.
2-ابوالجسن مجیر تاجر تنباکو ساکن قریه اندان که در آن محل خانه ای مجلل ساخت. این خانه امروزه با عنوان خانه مجیر در تصرف شهرداری خمینی شهر است و به عنوان یک خانه تاریخی شناخته میشود. در خانه مجیر موزه مشاهیر و اسناد شهرستان دایر است.
3- خاطره ها و نقل قول ها از قحطی ها به خصوص قحطی جنگ جهانی اول در منطقه زیاد است که در گفتگوهای متعددی که با افراد مختلف صورت گرفته راویان به آن اشاره داشته اند. نمونه های نقل شده تنها گوشه هایی از این روزهای تلخ تاریخ را ترسیم میکند.